وبلاگ شخصی ادیب صادقی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
موضوع مطلب : ازشنبه درون خود تلنبار شدیم
تا آخر پنج شنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم
جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم . . .
موضوع مطلب : - بخشش را "بخش کن"... محبت را "پخش کن" ... - غضب "پریشانی" است... نهایتش "پشیمانی" است ... - "به طرف" گوش بده... "بی طرف" نظر بده ... - شکیبایی... بر هر "دعوایی"، "دواست"... - هر چه "بضاعتمان" کمتراست ... "قضاوتمان" بیشتر است... - وقتی "عصبانی" هستم ... "لب به لبخند" نمی زنم! - با "خویشتنداری" ... "خویشاوند داری" ... - "بخشش" ... پاک کن "رنجش" ... - به "خشم" ... "چشم" نگو ... - در اینکه با هم "تفاوت داریم"... با هم "تفاهم داریم"!؟ - موقع عصبانیت... "داد نزن" خود را "باد بزن"! - سوء تفاهم، "تیر خطایی" است... که از "گمان" رها می شود! - انسان "خوشرو" ... گل "خوشبو" ست. - "آتشنشان" باش ... "آتشفشان" نباش ... - از دورویی "دوری" کنیم... جای "دوری" نمی رود! - وقتی "دور هم" جمع نشدیم ... "دور از هم" منها شدیم! - از "تنفر" ... "متنفرم" ... - "می توانست" اینطور نباشد... "می توانم" اینطور نباشم ... موضوع مطلب : پیوند روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|